خاطرات شیرین کودکی

پسر کوچولوی خوشگلم

سلام عزیزم ،عشق کوچک من😍 این روزها مثل برق میگذرد وتو بزرگتر میشوی،وبا وجود شماها من خیلی احسای خوبی دارم هر لحطه که به شما نگاه میکنم ومی ببینم کنار هم هستید وباهم بازی میکنید وموقع گریه وناراحتی دنبال اغوش داداشت هستی انقدر ذوق مبکنم وبه خودم می بالم واز خداوند هر لحظه شکر گذار میشوم 😘 عزیزم تازگیا کلمه های زبادی به دایره لغاتت اضافه شده ،میگی دادای گع ،مامان گع ،داداش توش ( پیاده شو) گت( برو) ماه،مرمز( قرمز) جیش،وچند تا کلمه دیگر که حضور زهن ندارم راستی درست از پنج فروردبن از پوشک گرفتم البته قبل اون هو امادگیشو داشتی ولی چون هوا سرد بود میخواستم دیرتر بشه تا هوا گرم بشه وسرما نخوری درست از پیایان بییت ماهگی این هفته ف...
22 تير 1399

واکسن شش سالگی پسرم سید امین

سلام عشق مامان امین عزیزم امین ساکت ودوست داشتنی من ،امین سفید برفی خودم  بزرگ شدی ،بله خیلی بزرگ شده دیگه وقتی زانو میرنم تا هم قد تو شم وباهات چشم به چشم باشم می ببینم که نه ،نمیشه باید ایستاده بهت نگاه کنم 😍ماشالله برای خودت مردی شده ای 😘 دو روز پیش تاریخ۹۹/۴/۱۹ واکسن شش سالگیتو زدیم ،از شب قللش بهم میگفتی مامان خیلی استرس دارم ،ولی خداروشکر اینم به خوبی وخوشی تموم شد ،روز اول تب داشتی وبا استا کنترل کردم ولی یه بار پایین نیومد وبا حوله خیس پایت رو نم دار کردم ویکمی پایین امد ،ولی همچنان که امروز سوم هس ،دستت رو کامل نمیتونی حرکت بدی 😔بهداشت وزن وقد ومعاینه چشم رو انحام داد ،همه چی ترمال بود به جز وزنت که کم ب...
22 تير 1399
1